تنهایی
*صد بار خواستم برم* یه عشقی با منه , که ندیدم خوابشم
نظرات شما عزیزان:
یه چیزی مانع شد
یه حسی گفت بمون , دلم باز قانع شد
صد بار خواستم بگم , برو بهم دل نبند
ولی قلب خودم , از عشقت دل نکند
چشمات دل گرمیه
تو اوج خستگی
نمیخام امشبو
با چشمات نه بگی
با چشمات نه نگو
با عشقم خونی شو
یه امشب مثل من , توام دیوونه شو
داره میره بالا تبم
کنارمی آتیشه تنم
بارون میاد الان عاشقه با تو قدم زدنم
عالمی عاشق شدنم , تنم عاشق تو منم
دل باختن به تو دلمو بردی عاشق اینجور با تو باختنم
اسمش دل تنگیه این احساسم به تو
من حساسم به عشق
من حساسم به تو
امشب دلتنگتم
عجیبه حالتم
من انگار عاشق
صد و چند سالتم
انگار چند سال پیش , یه جایی دیدمت
چه حالی داره دل , برای دیدنت
برای بودنت اسیر خواهشم
داره میره بالا تبم
کناری آتیشه تنم
بارون میاد الان عاشق با تو قدم زدنم
عالمی داره عاشق شدنم
تنم عاشق تو منم
* دل باختن به تو دلمو بردی عاشق اینجور با تو باختنم*
قالب ساز وبلاگ پيچك دات نت |